نه او با من
نه من با او
نه او با من نها عهدی ، نه من با او
نه ماه از روزن ابری بروی برکه ای تابید
نه مار بازویی بر پیکری پیچید
نه
شبی غمگین
دلی تنها
لبی خاموش
نه شعری بر لبانم بود
نه نامی بر زبانم بود
در چشم خیره بر ره سینه پر اندوه
بامیدی که نومیدیش پایان بود
سیاهی های ره را بر نگاه خویش می بستم
و از بیراهه ها راه نجات خویش می جستم
نه کس با من
نه من با کس
سر یاری
نه مهتابی
نه دلداری
و من تنهای تنها دور از هر آشنا بودم
سرودی تلخ را بر سنگ لبها سخت می سودم
نوای ناشناسی نام من را زیر دندانهای خود بشکست
و شعر ناتمامی خواند
بیا با من
از آن شب در تمام شهر می گویند
...
او با تو ؟
ولی من خوب می دانم
نه او با من
نه من با او
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
دلنوشته | 128 | 6019 | soha |
حجاب | 65 | 3202 | soha |
حرف هایی که میخوای به عشقت بزنی..! | 32 | 7318 | mokarrame |
تست افسردگی | 1 | 812 | golbarg |
*داستان* داستان جالب کوتاه مردی در سردخانه !!! | 0 | 543 | golbarg |
آیا پایان رابطه تان نزدیک است؟!!(تست روانشناسی) | 0 | 502 | golbarg |
عکس واتسابت چیه؟؟؟ | 0 | 491 | golbarg |
دانلود کتاب های دانشگاهی | 0 | 492 | golbarg |
بهترین مرجع کتاب های دینی | 0 | 451 | golbarg |
یک تاپیک جالب! با کلی چیزای مفید | 7 | 1153 | golbarg |