یک سینه بود و اینهمه فریاد
می برد بانگ خود را تا برج آسمان
می کوفت مشت خود را بر چهره زمان
زنجیرخ می گسست
دیوار می شکست
انگار حق
خود را می خواست
می زد به قلب توفان
می افتاد
می رفت و خشمگینتر
برمی گشت
می ماند و سهمگین تر برمی خاست
یک سینه بود و این همه فریاد
تنها
اما شکوهمند توانا
دریا
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
دلنوشته | 128 | 5737 | soha |
حجاب | 65 | 3027 | soha |
حرف هایی که میخوای به عشقت بزنی..! | 32 | 7189 | mokarrame |
تست افسردگی | 1 | 798 | golbarg |
*داستان* داستان جالب کوتاه مردی در سردخانه !!! | 0 | 534 | golbarg |
آیا پایان رابطه تان نزدیک است؟!!(تست روانشناسی) | 0 | 495 | golbarg |
عکس واتسابت چیه؟؟؟ | 0 | 481 | golbarg |
دانلود کتاب های دانشگاهی | 0 | 480 | golbarg |
بهترین مرجع کتاب های دینی | 0 | 436 | golbarg |
یک تاپیک جالب! با کلی چیزای مفید | 7 | 1118 | golbarg |