loading...
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
آخرین ارسال های انجمن

محمد بازدید : 272 دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

دریغا دره سر سبز و گردوی پیر،
و سرود سر خوش رود
به هنگا می که ده
در دو جانب آب خنیاگر
به خواب شبانه فرو می شد
و خواهش گرم تن ها
گوش ها
را به صدا های درون هر کلبه
نا محرم می کرد،
وغیرت مردی و شرم زنانه
گفت گوهای شبانه را
به نجوا های آرام
بدل می کرد
وپرندگان شب
به انعکاس چهچه خویش
جواب
می گفتند.-
دریغا مهتاب و
دریغا مه
که در چشم اندازما
کهسار جنگلپوش سر بلند را
در پرده شکی
میان بود و نبود
نهان می کرد.-
دریغا باران
که به شنطنت گوئی
دره را
ریز و تند
در نظر گاه ما
هاشور می زد.-
دریغا خلوت شب های به بیداری گذشته،
تا نزول سپیده دمان را
بر بستر دره به تماشا بنشینیم،
ومخمل شالیزار
چون خاطره ئی
فراموش
که اندک اندک فریاد آند
رنگ هایش را به قهر و به آشتی
از شب بی حوصله
بازستاند.-
و دریغا بامداد
که چنین به حسرت
دره سبزرا وانهاد و
به شهر باز آمد؛
چرا که به عصری چنین بزرگ
سفر را
در سفره نان نیز، هم بدان دشواری بخ پیش می باید برد
که
در قلمرو نام

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
باشگاه هم اندیشان شبکه چهار
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدوم بهتره
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1127
  • کل نظرات : 239
  • افراد آنلاین : 22
  • تعداد اعضا : 672
  • آی پی امروز : 74
  • آی پی دیروز : 325
  • بازدید امروز : 112
  • باردید دیروز : 595
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,630
  • بازدید ماه : 2,630
  • بازدید سال : 84,736
  • بازدید کلی : 887,575
  • کدهای اختصاصی
    امار