مگر چشمان ساقی بشکند امشب خمارم
را
مگر شوید شراب لطف او از دل غبارم را
بهشت عشق من در برگ ریز یاد ها گم شد
مگر از جام میگیرم سراغ چشم یارم را
به گوشش بانگ شعر و اشک من نا آشنا آمد
به گوش سنگ میخواندم سرود آبشارم را
به جام روزگارانش شراب عیش و عشرت یاد
که من با یاد او از یاد بردم روزگارم را
پس از عمری هنوز ای جان به یاری زنده می دارد
نسیم اشتیاق من چراغ انتظارم را
خزان زندگی از پشت باغ جان من برگشت
که دید از چشم در لبخند شیرین بهارم را
من از لبخند او آموختم درسی که نسپارم
به دست نا امیدی ها دل امیدوارم را
هنوز از برگ و بار عمر من یک غنچه نشکفته است
که من در پای او میریزم اکنون برگ و بارم را
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
دلنوشته | 128 | 5737 | soha |
حجاب | 65 | 3027 | soha |
حرف هایی که میخوای به عشقت بزنی..! | 32 | 7189 | mokarrame |
تست افسردگی | 1 | 798 | golbarg |
*داستان* داستان جالب کوتاه مردی در سردخانه !!! | 0 | 534 | golbarg |
آیا پایان رابطه تان نزدیک است؟!!(تست روانشناسی) | 0 | 495 | golbarg |
عکس واتسابت چیه؟؟؟ | 0 | 481 | golbarg |
دانلود کتاب های دانشگاهی | 0 | 480 | golbarg |
بهترین مرجع کتاب های دینی | 0 | 436 | golbarg |
یک تاپیک جالب! با کلی چیزای مفید | 7 | 1118 | golbarg |