فصل دوم
مشكل من چیست؟
با خواندن فهرست اضطراب زیر و با علامتگذاری آنها با «درست» یا «غلط» میتوانید از اضطراب داشتن یا نداشتن خود مطمئن شوید:
1- با آنكه شب را خوب میخوابم اغلب احساس خستگی میكنم.
2- گاهی اوقات قلبم بیاختیار تپش پیدا میكند و پزشك معتقد است كه من ناراحتی قلبی ندارم.
3- اغلب شبها بیخواب میشوم.
4- بدون دلیل كمردرد پیدا می كنم.
5- بهخاطر سوءهاضمه، اسهال و سردرد دارم اغلب نمیتوانم كارهایم را آنطور كه مایلم انجام دهم.
6- میتوانم بدون اینكه نفسهای عمیق بكشم یا تنگی نفس پیدا كنم با یك قرص آرامبخش یا صرف كمی الكل با موقعیتهای دشوار روبرو شوم.
7- گاهی اوقات به خاطر روابطم با دیگران احساس عصبیت میكنم.
8- اغلب بیش از همكارانم كار میكنم و بعضی از كارهای اداره را در منزل انجام میدهم.
9- دستكم یك عادت بد دارم كه نتوانستهام آن را دفع كنم.
10- معتقدم كه در حد و اندازه دیگران نیستم.
اگر به اغلب عبارات فوق جواب آری دادهاید ممكن است در مرحله آغازین اختلال اضطراب باشید. به عنوان نخستین قدم برایرهانیدن خود باید نیاز به تغییر را باور كنید. در حال حاضر به تنها چیزی كه احتیاج دارید تصمیمگیری برای تغییر كردن است.
سوالات احتمالی شما
- آیا حمله اضطراب بهمعنای خل شدن و از دست دادن مشاعیر است؟
به هیچوجه. معنای آن این است كه احتمالا تحت تاثیر بیتعادلی شیمیایی در برابر احساسات نگران كننده و دلواپسیها خلع سلاح شدهاید. همچنین به این معناست كه كنار آمدن با استرس را نمیدانید و در نتیجه اضطراب شما به حمله وحشت منتهی میشود. میتوان گفت كه آسیبپذیری در برابر حملات اضطراب و امكان ابتلای به آن با طبیعی نبودن حساسیتهای فیزیولوژیكی ارتباط دارد.
نشانههای كم شدن قندخون و یا فروافتادگی دریچه میترال قلب شبیه نشانههایی است كه در حمله وحشت و اضطراب شدید مشاهده میشوند، با این بیان میتوان نتیجه گرفت كه بدون تردید بسیاری از اشخاصی كه از حملات وحشت رنج میبرند، همزمان بافروافتادگی دریچه میترال و كمی قندخون روبرو هستند و به همین دلیل احتمالا بهتر است برای هر دو ناراحتی خود تحت درمان قرار گیرند.
روانشناسان مكتب رفتار درمانیاز سوی دیگر معتقدند كه اختلال وحشت صرفا ناشی از واكنش فراگرفته شده در برخورد با یك ترس غیرمنطقی است. ممكن است شما را چنان تربیت كرده باشند كه شخصیت كمالطلب یا مهرطلب داشته باشید و یا اینكه به این معتقد باشید كه باید همه را راضی كنید. خصوصیات شما را در معرض ابتلا به اختلال وحشت قرار میدهند.
- با توجه به امكان بیتعادلی بیوشیمیایی، آیا این امكان وجود ندارد كه با دارو درمانی حملات اضطراب و سایر نشانههای بیماری در ارتباط با استرس را درمان كنیم؟
چرا پزشكان داروهاییپیدا كردهاند كه میتواند مانع از حملات اضطراب شود. با مصرف ایمنیپرامین (تفرانیل) كه یكی از داروهای ضدافسردگی از گروه تریسیكلیك است و ناردیل و پارنیت میتوان از حملات اضطراب جلوگیری كرد. اشكال هر دو گروه از داروهایفوق اثرات جانبی و عوارض ناشی از مصرف آنهاست. داروهای قدیمی از خانواده آرامبخشهای بنزودیازپین و نظایر آنها مانع حملات اضطراب نمی شوند بلكه میزان اضطراب قابل پیشبینی را كاهش میدهند. درمان دارویی اختلالات اضطرابی و اگورافوبیا با به بازار آمدن آلپرازولام (زاناكس) به مقدار زیاد بهبود یافت كه به لحاظ بالینی از خاصیت ضدافسردگی برخوردار است. این دارو میتواند اضطراب و حمله آنرا كنترل كند. اثرات جانبی زاناكس مشابه اثرات آرامبخشهاست. زاناكس مانند سایر داروهای آرامبخش اعتیاداور است ولی به اعتقاد پزشكان فایده زاناكس به قدری هست كه بیماران عوارض ناخوشایند مصرف دارو را تحمل كنند.
اگر بیمار پس از دارو درمانی و پس از ترك دارو مجددا با حمله اضطراب روبرو شد، به توصیه پزشكان مدتی مجددا دارو مصرف میكند. بسیاری از درمانگرها با تجویز دارو برای درمان حمله وحشت موافق و بسیاری با آن مخالفند.
-برای شروع درمان به چه كسی مراجعه كنیم؟
قبل از هر كس دیگر بهتر است به یك پزشك عمومی مراجعه كنید تا از علت جسمانی داشتن یا نداشتن نشانههای اضطراب خود آگاه گردید. اما این را هم در نظر بگیرید كه برخی از متخصصین در امر درمان با نشانههای فوبیا یا اضطراب آشنا نیستند. اگر از اضطراب رنج میبرید بدانید كه به كجا و چه اشخاصی رجوع میكنید. نظر به اینكه بدون مصرف دارو توانسته ام بر اگورافوبیا بسیار شدید خود پیروز شوم، روشی را به شما پیشنهاد می كنم كه آنرا « روش كلینگر» می نامم. من به سلامت جسم و ذهن هر دو اعتقاد دارم و معتقدم كه برایدرمان باید هم به جسم و هم به ذهن توجه نمود. به اعتقاد من برای ممانعت از حمله اضطراب تنها در صورتی باید دارو مصرف كنید كه به خود قول دهید در اسرع وقت مصرف دارو را كنار بگذارید.
- تفاوت میان نشانههای اضطراب و فوبیا چیست؟
تفاوت این دو بر سر شدت آن است. هر دو واكنشی در قبال یك هراس غیرمنطقی هستند. تنها زمانی نشانههای اضطراب به فوبیا منجر می شود كه درصدد اجتناب از نقطهنظر، موقعیت یا آن شیء بیرونی برآئید كه هراس غیرمنطقی شما متوجه آن است. تا از انجام كاری كه شما را به وحشت میاندازد خودداری نكنید، مشمول فوبیا نمیشوید. توجه به این نكته مهم است كه اگر از قرار گرفتن در موقعیتی به دلیل مضطرب شدن خودداری میكنید كه باید پیش از آنكه شرایط از این حد كه هست دشوارتر شود فكری به حال آن بكنید.
- بسیار خوب منهم مثل سایرین اضطرابهایی دارم، اما آیا این امكان تبدیل شدن آن به یك فوبیای از پای درآورنده كم نیست؟
از میان فوبیاهای مختلف اگورافوبیا رواج بیشتری دارد. اگورافوبیاترس از ترسیدن است. وقتی نشانههای اضطراب دائمی میشود، مكانها یكی از پس دیگری اضطرابآفرین میشوند و شخص مبتلا هر روز شرایط رفتوآمد خود را محدودتر میكند و كار به جایی میكشد كه مضطرب تنها در یك نقطه كه آنرا مكان امن میشناسد، خانهنشین می شود.
دومین گروه متدوال فوبیا، فوبیای ساده است و این شرایطی است كه ترس بیمار به یك یا دو مورد یا موقعیت محدود میشود.
فوبیای حیوانی. سومین گروه از فوبیای متداول ترس از حشرات، مارها، سگها و سایر حیوانات است. این فوبیا اغلب ریشه در دوران كودكی دارد كه خیلی ساده به دوران بلوغ منتقل میشود. فوبیای اجتماعی نیز گونه دیگری از مجموعه فوبیاهاست كه از جمله مظاهر آن میتوان بهترس از صحبت در حضور جمع، یا بهتنهایی غذا خوردن در رستوران و نظایر آن اشاره كرد.
- زندگی من پر از فشار روانی روانی است. آیا ممكن است فشار روانی به حمله اضطراب منجر شود؟
خیلیها استرس را علت حمله اضطراب خود میدانند، اما موضوع به این سادگی نیست.
اغلب صاحبنظران میان استرس و درماندگی تفاوت زیادی قائل می شوند. ناراحتی از نوع نخست اضطرابهای متداول ناشی از زندگی است كه شخص نمیتواند با آنها كنار بیاید و آنها را پشتسر بگذارد. اما نوع دوم كه درماندگی و پریشانی است ممكن است به فوبیا و حملات اضطراب ختم شود.
انگیختگی دائم در برابر اضطراب زندگی میتواند حملات اضطراب را در پی داشته باشد. اگر فشارهای روانی در زندگی بیش از حد نرمال باشد و راه كنار آمدن با آن را ندانید در خطر بیشتری هستید كه با حمله اضطراب روبرو گردید. اگر مستعد افسردگی هستید و انتظار حوادث ناخوشایند را میكشید میزان پریشانی و درماندگی خود را افزایش میدهید. اگر مثبتاندیش هستید، اگر چشم براه حوادث خوشایند و خوب هستید، اگر شیوههای به حالت آرام درآمدن را میدانید، اگر ورزش نمیكنید، در این صورت در موقعیت فشار خفیف ناشی از حوادث معمول زندگی قرار دارید. میتوانید به حالت طبیعی برگردید، میتوانید با حوادث استرسزا برخورد سازنده داشته باشید. این نوع استرس در زندگی انسان انباشت نمیشود و حال آنكه استرس از نوع پریشانی و درماندگی روی هم انباشت میشود.
نوع دیگری از حمله اضطراب
- شما گفتید كه تصویر ذهنی بد و ترسهای غیرمنطقی میتوانند به اضطراب منجر شوند. اما اضطراب ناشی از ترسی است كه غیرمنطقی نبود. منظورم دورانی است كه در جنگ ویتنام شركت داشتم، آیا من در طبقهبندی شما از اختلال اضطراب قرار میگیرم؟
بله به نظر میرسد كه شما از اختلال اضطراب ویژهای رنج میبرید كه روانشناسها آنرا اختلال استرسی ناشی از حوادث گذشته نامیدهاند. بعضیها بهتدریج با وحشت حوادث گذشته كنار میآیند و از این اختلال مصون میمانند. جمعی هم مانند شما، ناراحتی را در خود فرو مینشانند یا آن را سركوب میكنند. اما با سركوب كردن خاطره، حادثه ناگوار محو نمیشود. بعدا وقتی حادثه دیگری اتفاق میافتد و شما را به یاد حادثه وحشتناك قبل میاندازد، عملا با ترس، وحشت و كابوس مواجهه میشوید. ممكن است احساس تقصیر كنید و افسردگی بر شما حاكم گردد. در این حالت نیز مانند سایر انواع فوبیاها میتوانید با حساسیتزدایی از این ناراحتی خلاص شوید.
در حالیكه پنج اصل اساسی پیشنهادی مرا میآموزید، میتوانید از این كمكها هم استفاده كنید.
- آیا میتوان یكبار و برای همیشه از اضطراب خلاص شد؟
بله حتما. همه ساله هزاران بیمار خود را از هراسهای اضطرابی نجات میدهند و راههای جدیدی از اندیشیدن را میآموزند كه درمان كامل را میسر میسازد. توجه داشته باشید كه وجود اضطراب ناچیز بخشی از فرآیند حساسیتزدایی است و مرحله لازمی است تا ذهن خود را از این ناراحتی بشویید.