ماشین حسابم مونده بود تو ماشین. بعد چند روز یادم افتاد که تو ماشینه. رفتم که بردارمش دیدم آفتاب بهش خورده آب شده ولی باز کار می کرد. با خودم گفتم از این ماشین حساب کمترم. آخه با اینکه درب و داغون شده ولی بازم کار می کنه؛ اما من تا یه مشکل برای رسیدن به هدفم پیش میاد می زنم زیر همه چیز و دیگه ادامه نمی دم. راستی سلام؛
(نگار از همدان ، 18 ساله)
ای بابا! چه نسلی هستیم ما؟ پریروز سر میز شام خواهرم گفت: برو واسم آب بیار. گفتم: برو بابا! من خودم از تشنگی دارم ماست می خورم!
(سینا 17 ساله)
سلام؛ بهترین پندی که به عینه برام ثابت شد این بود: دنیا دار مکافاته! از هر دستی که بدی از همون دست پس می گیری. اینو بدونید که زندگی آیینه اعمال ماست.
(هنگامه شیاسی.... ساله)
سلام امید؛ به نظر من زندگی جز موعظه و پند نیست. فقط باید دقت کرد تا واقعیت های پنهان رو ببینیم. امید؛ یه مادر بزرگ مسن دارم با کلی مشکل، 4 پسر داره و 4 دختر. به خدا هیچ کدوم از فرزندانش از زنده بودن یا مرگ مادرشون خبر ندارن. من بجاشون عذاب وجدان دارم.
سلام به دوستای خوبم و عمو امید و روح عمو پیام؛ یه عمو دارم خیلی پولداره؛ وقتی میدیدمش سوال تو ذهنم این بود که چرا نماز نمیخونه! چند وقت پیش رفتیم خونه مادر بزرگم، موقع اذان رفتم زیر زمین و چشمم خورد به عموم که روی سجاده داشت نماز می خوند، همونجا از خجالتم پیش خدا، اشکم دراومد که چقدر عجولانه قضاوت کردم.
(سپیده، 20 ساله ،همسایه امام رضام)
یه سلام گرم و صمیمی خدمت دوستای هم اندیشم و آقا امید؛ به نظر من بیشتر چیزایی که ما دور و اطرافمون می بینیم همشون برامون پر از پند و موعظه هستن. مهم اینه که ما ازشون درس بگیریم.
(لیلا، 25 ساله، شهرکرد)
سلام؛ یه بار تو مسافرت . یه نمازخونه دیدیم رفتیم واسه نماز. یکی رو دیدم که مثل برق نماز می خوند. تو دو دقیقه نمازش نموم شد. از اون موقع سعی کردم هر جا که بودم نمازم رو آروم و در کمال آرامش بخونم.
(لیلا، ورامین)
داداش امید، تو این اوضاع و احوال مردم برای نفس کشیدن وقت کم میارن حالا غذا خوردن که جای خود داره.
(مهرداد، تالش)
با سلام به داداش امید و پیام؛ من یه زن دایی دارم که همش با دوستاش میره تفریح و خوش گذرونی. یه دختر هم داره که اصلا به فکرش نیست. خواستم بگم که با همچین آدمی چکار می شه کرد!
(سمانه از گالیش گلستان)
امید: یه چیز مهم اینه که اول خودمون درس بگیریم.
سلام امید و هم اندیشان؛ برای این که عجله نداشته باشیم چی کار کنیم؟
(مهدی 17)
امید: یه راه مهمش اینه که بی جهت هزار تا کار سر خودت نریزی. به کارهایی که انجام می دی خوب فکر کنی. ببینی کدومشون لازمه و باعث موفقیت و خوشبختیت می شن. کارهای زائد رو حذف کنی.
سلام داداش امید؛ موضوع این هفته خیلی خوب و تامل برانگیزه. به نظر من از لحظه به لحظه زندگی می شه درس گرفت؛ اما می دونی درد چیه؟ درد اینه که روی چشم بصیرت خیلی از آدما غبار دنیا پرستی نشسته که مانع از دیدنشون می شه. البته گاهی هم که خیلی بهش فکر کنن چند ساعت اوله! امیدوارم هممون فقط این هفته از زندگی درس نگیریم و این هفته شروعی برای همه زندگی باشه.
(لیلا از گلستان)
سلام داداش امید؛ اطراف من یک عالمه فامیلایی هستن که هیچ وقت حرف درست نزدن که ازشون درس بگیرم.
(فرشته، 17 ساله از رشت)
امید: آبجی فرشته! از بدی های آدم ها بیشتر می شه درس گرفت؛ چون وقتی انسان زشتی یه کار رو با چشماش می بینه بیشتر حواسش رو جمع می کنه که خودش اون کار رو انجام نده.
سلام امید خان؛ راستش وقتی ابتدای پیام اون دوست همدانی رو که از باشگاه پرواز نقل خاطره کرده بود خوندم فوری گفتم: ای بابا! بازم که کپی زدن! تا اینکه به آخر پیام رسیدم... و باز هم زود قضاوت کردم. نتیجه اینکه تا وقتی از چیزی اطلاع کامل ندارید عجولانه قضاوت نکنید.
(تا یادم نرفته، غزل وفا هستم از زنجان)
سلام هم اندیشان؛ به قول یه بزرگی: من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس، کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها
(سبحان رادی، 17 ساله، کوچک شهر سوق)
امید خان؛ می خواستم بگم که صداقت بهترین نعمته. تو زندگی بسیار آدمایی رو دیدم که تو روی آدم یه حرفی می زنن و پشت سر ، یه حرف دیگه.
(سولماز، 1369 ، تبریز)
امید: مهم اینه که درس بگیریم.
سلام دوستان ؛ رفته بودم خونه یکی از اقوام. داشتند در مورد رفتار یکی از همسایه هاشون حرف می زدند. با خودم فکر کردم آیا واقعا ارزش داره که ما با حرف زدن در مورد دیگران بار گناهانمون رو سنگین تر کنیم.
(یه هم اندیش از تبریز)
سلام؛ حضرت علی (ع): چه بسیارند عبرت ها و چه اندکند عبرت پذیرها!!
(علی، 18 ساله از طارم زنجان)
سلام؛ راستش من یه بار یه ماشین شاسی بلند شیک دیدم خیلی به صاحبش حسودیم شد؛ ولی وقتی رانندش اومد پایین دیدم یکی از پاهاش کلا قطع شده بود. واقعا ناراحت شدم و خدا رو به خاطر سلامتی خودم و خونوادم شکر کردم.
(شیوا، 17 ساله از سقز)
سلام هم اندیشان عزیز؛ ما دیروز رفتیم تفریح. این عشایر رو دیدم که چادر زده بودن و ... بعد پیش خودم گفتم ما حالا این قدر تو آسایش و آرامش زندگی می کنیم و ناشکریم
(نازنین ، 18 ، کازرون)
وقتی شور و شوق بچه ها رو تو کوچه و خیابون می بینم می گم: کاش ما هم بعضی وقتا مثل بجه ها بی خیال مشکلات بشیم و از ته دل شادی کنیم.
(آجی الی از سلماس)
سلام هم اندیشان؛ رفته بودیم عروسی، تالار چند طبقه بود و آسانسور داشت؛ اما خیلی شلوغ بود. منم از پله ها رفتم. دقت کردم و دیدم متاسفانه اکثر کسایی که از پله استفاده کردند همه مسن بودند. موعظه اش اینکه از احترام به بزرگترها که بگذریم، انسانیت یادمون نره.
(نگار از تهران)
سلام یاران عزیز؛ چند وقت پیش داشتم از پیاده رو یه خیابون شلوغ رد می شدم دیدم یه پیرمرد که به زور با عصا راه می رفت دست یه پسر نابینایی رو که می خواست از خیابون رد شه با مهربونی گرفت و ردش کرد. خیلی صحنه زیبایی بود.
(بهاره، 18 ساله از قزوین)
سلام داداش امید به آبجی ها و داداشای گلم پیشنهاد می کنم دنبال دوست خوب بگردن. من دوستایی داشتم که پدر و مادرم داضی نبودن الان هم دارم به حرفشون می رسم. داشتن دوست خوب نعمتیه. بهش فکر کنین. تو زندگیتون تاثیر داره.
(حدیث از خوی)
هم اندیشان سلام؛ حتما همتون دیدید که رو جلد سیگار نوشته: استعمال دخانیات موجب سرطان می شه و عکس ریه سالم و ناسالم رو هم گذاشتن؛ ولی نمی دونم چرا سیگاری ها عبرت نمی گیرن! شما می دونید؟؟
(نیلوفر، 29 ساله)
سلام؛ من زندگی ماشینی رو از اونجایی فهمیدم که صبح ساعت هفت به جای ورزش کردن رفتم سراغ رایانه.
(مهسا از کاشان)
سلام به همگی؛ چیزی که من دیدم و بهش ایمان دارم اینه که: میزان موفقیت افراد تو همه امور زندگی از جمله ازدواج، رابطه مستقیم داره با میزان رضایت پدر و مادر.
(سید محمد، 23 ساله از خراسان رضوی، شهر کدکن)
به نظر من ما آدما تا برای خودمون چیزی اتفاق نیفته درس نمی گیریم.
(زینب، 17 ساله از پایتخت)
سلام م م م ؛ داداش امید و همه خواهر برادرهای هم اندیشم؛ من دیشب دل کسی رو شکستم. ازشم حلالیت طلبیدم. اون منو بخشید؛ ولی عذاب وجدان دارم. بچه ها نسنجیده کاری انجام ندین که بعدا عذاب وجدان داشته باشین.
سلام عمو امید و دوستان؛ یکی می گفت: تو بعضی کشور های خارجی مردم در عرض نیم ساعت غذا درست می کنند؛ ولی 2ساعت طول می کشه تا اون غذا رو بخورن ولی بعضی جاها هم برعکسه: 2 ساعت غذا درست می کنن و در عرض 5 دقیقه می خورن.
(سمیرا 22 ساله از قزوین)