زمان جاري : جمعه 22 تیر 1403 - 8:24 قبل از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
...در حال بارگيري لطفا صبر کنيد
صفحه اصلي / شعر / دفتر اشعار سهراب سپهری / پاسخ 15
shamim آفلاين

ارسال‌ها : 152

عضويت:21 /6 /1391

سن: 17

تشکرها : 47

تشکر شده : 69

پاسخ 15 : دفتر اشعار سهراب سپهری

نیلوفر

از مرز خوابم می گذشتم

سایه ی تاریک یک نیلوفر

روی همه ی این ویرانه فرو افتاده بود.

کدامین باد بی پروا

دانه ی این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

در پس درهای شیشه ای رویاها

در مرداب بی ته آیینه ها

هرجا که من گوشه ای از خودم را مرده بودم

یک نیلوفر روییده بود.

گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت

و من در صدای شکفتن او

لحظه لحظه خودم را می مردم.

بام ایوان فرو می ریزد

و ساقه ی نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

نیلوفر رویید

ساقه اش از ته خواب شفافم سرکشید.

من به رویا بودم

سیلاب بیداری رسید.

چشمانم را در ویرانه ی خوابم گشودم:

نیلوفر به همه ی زندگی ام پیچیده بود.

در رگ هایش من بودم که می دویدم.

هستی اش در من ریشه داشت

همه ی من بود.

کدامین باد بی پروا

دانه ی این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟

یه وقتایی ادم اینقدر تنهاست که دوست داره یکی صداش کنه حتی اشتباهی.......
یکشنبه 28 آبان 1391 - 16:18
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش



تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ

: