زمان جاري : جمعه 22 تیر 1403 - 6:29 قبل از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
...در حال بارگيري لطفا صبر کنيد
صفحه اصلي / شعر / دفتر اشعار سهراب سپهری / پاسخ 3
shamim آفلاين

ارسال‌ها : 152

عضويت:21 /6 /1391

سن: 17

تشکرها : 47

تشکر شده : 69

پاسخ 3 : دفتر اشعار سهراب سپهری

نام شعر : سراب

آفتاب است و، بیابان چه فراخ!

آفتاب است و، بیابان چه فراخ!

نیست در آن نه گیاه و نه درخت.

غیر آوای غرابان، دیگر

بسته هر بانگی از این وادی رخت.

در پس پردهیی از گرد و غبار

نقطهیی لرزد از دور سیاه:

چشم اگر پیش رود، میبیند

آدمی هست که میپوید راه.

تنش از خستگی افتاده ز کار.

بر سر و رویش بنشسته غبار.

شده از تشنگیاش خشک گلو.

پای عریانش مجروح ز خار.

هر قدم پیش رود، پای افق

چشم او بیند دریایی آب.

اندکی راه چو میپیماید

میکند فکر که میبیند خواب.

میکند فکر که میبیند خواب

یه وقتایی ادم اینقدر تنهاست که دوست داره یکی صداش کنه حتی اشتباهی.......
یکشنبه 28 آبان 1391 - 16:13
ارسال پيام نقل قول تشکر گزارش



تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ

: